maandag 8 september 2008

تداوم مقاومت

بيانيه شماره 2

تداوم مقاومت

سلطه به عنوان يك كل واحد صرفاً از خلال امور بظاهر يكسان نمي گذرد،بلكه از لابلاي اموري نيز مي تواند وحدت خويش را به چنگ آورد كه اجزايشان به ظاهر در تضاد با آن قرار دارند.سلطه ضمن تكثير خويش، توانايي فرآوري ديگر باره ي خود از ميان اين اجزاي به ظاهر متضاد نيز هست . حتي فراتر از آن متحد ساختن اين اجزاء با خود و اقدام پيگير براي اقمار سازيهاي ابدي حول خواست نابودگرانه اش است.

نقطه تلاقي اين اجزاء صحه گذاردن بر تداوم وضع موجود است هنگاميكه تمامي اجزاي فلسفي، اجتماعي و سياسي اي كه فراروي سلطه به ظاهر در مبارزه اند، سلطه اين بار نه فقط از طريق سركوب اوليه ومستقيم بلكه از راه سركوب ثانويه نيز لب به سخن خواهد گشود.

اندیشیدن و نقد سلطه بی گمان نه فقط توسط رسوا ساختن اشکال سرکوب اولیه، بلکه از راه عریان سازي ادعایي نیز حاصل می شود که در هم بستری با آن، بر طبل" مبارزه" می کوبد. " مبارزه" ای که نه حاصل پیوستن ساده انگارانه به سلطه، بل توسط پیچیده ساختن خود و فرآوری اینهمانی از قلب اجزاء به ظاهر متضاد با سلطه است.

تحقق نقد سلطه مستلزم نوعی چسبانیدن این دو سویه به یکدیگر است، دو سویه ای که با دو راهکار همگون به ابدی پنداری وضع موجود می اندیشند. فرا بردن نقد از مناسبات پیچیده ای که سلطه تمهید کرده است نیازمند فراتر رفتن از گفتار سرکوب ثانویه نیز هست. گفتاری که نه در ضمن بلکه در خلال " مبارزه" با سلطه و به روشنترین وجه ممکن به بیان در آمده است.

اگر اعتصاب غذایمان به زانو در آوردن لحظات زندان است، لحظاتی که به مثابه گزارهايی در تایید سرکوب، زندان و چوبه ي دار را به عنوان عمده ترین کالاهای موجود در ویترین نظام سلطه بر می نهند،امنتاع از بیان مان در پارادایم های معمول نیز گریز از به گفتمان در آمدن توسط سرکوب ثانویه است. اندیشیدن و عمل در افقی است که قبل از به بیان در آمدن، خود را به رهایی پیوند داده باشد.

سرکوب ثانویه هرچند جسم قربانیانش را مستقم به عنوان زبان خویش از راه بكارگرفتن زندان و چوبه دار به کار نمی بندد، اما از طریق "تسخیر کردن" رویه ی دیگر کارکرد سلطه را تعیّن می بخشد.

سرکوب ثانویه از طریق جسم فراموش و مسکوت گذارده شده به زبان در می آید.به زبان درآمدن این سرکوب از طریق به انحراف کشانیدن زبان با هدف مسکوت گذارندن و تحمل پذیر ساختن زندان و چوبه دار تحقق می پذیرد.

" مبارزه" ای که اکنون و در وضعیت پیشا مبارزاتی موجود شاهدیم، در همان گام نخست به ویرانگری خویش و بیان مند شدن اش در سرکوب ثانویه می پردازد. بی محتوا سازی سرکوب، کارکرد اصلی سركوب ثانویه است، سرکوبی که توسط سلطه به صورت مستقیم ابراز می گردد داراي محتواست، محتوایی عمیقاً برانداز، اما در چارچوب گفتمانهای سرکوب ثانویه از شدت این محتوا کاسته می شود و بینان براندازیشان را به نفع تقویت مقاومت بنیادهای سلطه به کناری می گذارند، در به تحمل در آوردن بزدلی در مقابل مقاومت، مرگ در تقابل با زندگی و زندان در ضدیت با آزادی به بهیاری سلطه می پردازند.

با موضعی که سرکوب ثانویه اتخاذ می کند حتی گهگاه سرکوب مستقیم به استعاره ای منسوخ می نمایاند که در چارچوب به پارادایم معمول در آمدن محتوای عمیقاً برانداز سرکوب اولیه، در اراده معطوف به پنهان شدن، سلطه را یاری خواهند داد. به این ترتیب سلطه از درون سرکوب ثانویه نیز می گذرد، اجزایش را پشت سر می نهد و در نهایت به یکپارچه سازی و متحد ساختن خود می پردازد، و در روزمرگی ای که تولد می یابد با وجود تمام عریاني اش، پنهان می گردد.

حقوق بشر در گفتار سرکوب ثانویه تبدیل به هویت براندازی از بشر و انسان کُشی انسان مدارانه ای می شود که از راه ابداع " انسان"به توجيه کشتار انسان می پردازد. موضع ما مردود ساختن این تضاد در وضعیت موجود بشری و رد هرگونه روایت مند شدن انسان در چارچوب پوزیتویسم حقوقی کنونی توسط نیروهای است که تا مغز استخوان هویت سیاسی اشان را مدیون ضدیت با حق و انسان اند. نیروهايی که در پوزسیون مبارزه برای "انسان"، انسان را در تاریخ و سیاست از پاي در آورده اند.

موضع ما برگرداندن محتوای سرکوب مستقیم از طریق رهاسازی گفتار مقاومت و گریز از روایت مند شدنش توسط سرکوب ثانویه است. محتوای سرکوب همچنان که هست باید نمایانده شود نه از طریق روایت پردازیهای سرکوب ثانویه. مقاومت مان عریان سازی سرکوب اولیه توسط بی محتوا سازی سرکوب ثانویه نیز هست. ما برانیم تا زندان، اعدام و جامعه ی مرده را توسط زندانی زنده شرمگین سازیم.

تبعیضی که بین ما و دیگر زندانیان روا داشته می شود، اطمینانمان را از عینیت مبارزه خویش افزون تر کرده است، به واسطه ی انتخاب دقیق "کُرد بودن" سرکوب اولیه و ثانویه آنچنان اعلام اتحاد نموده اند که در کمتر موردی شاهد چنین خود رسوا گری بزرگی میان پوزسیون و اپوزسیون بوده ایم.

عینیت تبعیض روا داشتن تحمیل هر نوع تعریف قومی را بر کُرد بودن بی محتوا می سازد. " کُرد بودن" فراتر از بازنمایی ملیت و نژاد به رسواگر بزرگ وضعیت نا انسانی اي تبدیل شده است که پيوسته تمامی تضادهای روزمره میان دو سویه سلطه را عریان می سازد و اتحادشان را به روشنترین شکل ممكن باز می نمایاند.

شدت و عینیت تبعیض مانع از آن می شود که هويت مغضوب واقع شده امان به سادگی تسخیر شود، روایت مند گردد و توسط سرکوب ثانویه، فراموشی بر آن تحمیل گردد. پیوسته در دیالکتیک میان تلاش برای تحمیل فراموشی و تبعیض به مثابه امری خاطره ساز، عنصری باقی می ماند که همان مقاومت است. مقاومت خود را از مهار پذیری توسط سرکوب اولیه می رهاند و سرکوب ثانویه را در خود مهار می سازد، از هر دوی اینان فراتر رفته و فضايی رهای بخش برای عمل سیاسی فراهم می آورد. موضع ما عمل در چنین فضايی ست، امری که بواسطه انتخاب"کرد بودن" صورت پذیرفت.

مقاومت به استخدام در آوردن مبارزه بر علیه لحظات زندان است، عَلَم ساختن زندگی علیه چوبه دار و عمل سیاسی در زمانه ی است كه سیاست رهایی بخش بیش از هر زمان دیگری منسوخ نمایانده می شود.

ما مقاومتمان را تداوم خواهیم بخشید و از دریچه مقاومت به زندگی و عمل سیاسی خواهیم اندیشید. مقاومت یگانه انتخابمان برای نپیوستن به صفوف سلطه است لذا ضمن اعلام عمومي اسامي امان همگان را به مقاومتي فراگير می خوانیم.

زندانيان سياسي و مدني كُرد
دوشنبه 18 شهريور 1387 برابر با 8 سپتامبر 2008

بيانيه وليست اوليه زندانيان اعتصاب كننده

اطلاعيه شماره 13

بيانيه وليست اوليه زندانيان اعتصاب كننده

كميته حمايت از اعتصاب غذاي زندانيان سياسي و مدني كُرد


15 روز از اعتصاب غذاي سراسري زندانيان سياسي و مدني كُرد ميگذرد،در خلال اين روزها تلاشهاي كميته براي دستيابي به ليست قابل اطميناني از زندانيان اعتصاب كننده ادامه داشت و كميته تمامي منابع خود را براي تدوين اين ليست بكار گرفت.بالاخره تلاشهاي كميته حمايت از اعتصاب غذاي زندانيان سياسي و مدني كُرد به ثمر نشست و ليست اوليه اين زندانيان همراه با دومين بيانيه تحليلي اين عزيزان، به دست كميته رسيد.اين بيانيه و ليست بنا به درخواست زندانيان به اطلاع عموم ميرسد.

ما ضمن يادآوري خواسته هاي 6 گانه زندانياني كه هم اكنون تحت فشار و در اعتصاب غذا بسر ميبرند،بار ديگر مقامات حكومتي و قضايي را نسبت به امنيت جاني اين زندانيان هشيار ميسازيم و تمامي نهادهاي داخلي و جهاني حقوق بشر را جهت حمايت از خواسته هاي اين زندانيان دعوت به مشاركت و عمل مينماييم.

توضيح:اطلاعات و ليت تكميلي زندانيان در حال اعتصاب و همچنين اطلاعات تكميلي در ارتباط با اين زندانيان متعاقبا به اطلاع عموم خواهد رسيد.

ليست اوليه زندانيان اعتصاب كننده به قرار ذيل است:

زندان سنندج:

1-ارسلان اولیایی، اعدام
2-رئوف ابراهیمی، شش سال
3-ساسان بابایی، پنج سال
4-یاسر پرویزی، دو سال
5-انور حسین پناهی، اعدام
6-عدنان حسن پوور، نامشخص
7-شاکر ، نامشخص
8-روناک صفازاده، نامشخص
9-هانا عبدی، پنج سال و تبعید
10-فرید عبدی، نامشخص
11-فاطمه گفتاری، 1 سال و ده ماه
12-حبیب لطیفی، اعدام
13-فردین محمدی سمان، ده سال
14-جهاندار محمدی ، پانزده سال

زندان ارومیه :
1. ثروت آذرنیوش ، یک ونیم سال زندان
2. یوسف آرساز ،هفت ماه
3. عادل آشیعانی ،هفت ماه
4. علی احمد سلیمان ، پنج ونیم سال زندان
5. ایوب ارگین باش ،نامعلوم
6. بختیار اشرفی کیا،یازده سال
7. جهانگیر بادوزاده،ابد
8. حسن توپوز ،سیزده سال
9. عزالدین توران ،هفت ماه
10. عبالرحمان چنگالی پنج ونیم سال
11. جوادحاجی لو ،دو سال
12. محمد حمزه پور ، ده ماه
13. غلامحسین خان عبدی ، سه سال
14. مراد دغر ، دو سال
15. داوود دفاعی ، دو سال
16. علی رشیدی ، چهار سال
17. رمضان سعیدی ، هشت سال
18. فریدون سلامت ،شش ماه
19. خلیل سیپان ،هفت ماه
20. حمید شبان ،ده ماه
21. مصطفی علی احمد ، پانزده سال
22. سجاد علی زاده ،ده ماه
23. یاسین قدیم آرویسی ، هشت ماه
24. ادریس قنبری ، هفت ماه
25. شیخ موس کارتش ، هفت ماه
26. کمال وردان ،ده ماه
27. شریف یاکان ،ده ماه
28. فواد ییلماز ،هفت ماه
29. توفیق نوجوان ، ده ماه
30. سلیمان عمویی میلان ، چهار سال
31. جمهور اوزگور ،سیزده سال
32. محمد سعادت ، چهار سال
33. عمر چاپراز ،سیزده سال

زندان اوين تهران:
1- متین ارجان ، یازده سال
2- هدایت غزالی ،دو سال
3-صباح نصری ، دو سال
4- فرهاد وکیلی ، اعدام و ده سال

زندان سقز:
1- عبد الله حسینی ،پنج سال
2-خلیل مصطفی رجب ،پانزده سال
3-عارف عبدالله زاده ،سه سال و شش ماه

vrijdag 5 september 2008

کمیته حمایت از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی و مدنی کُرد

اطلاعیه مطبوعاتی شماره 11

اعلام اسامی فعالین سیاسی و مدنی کرد که در اعتصاب غذا قرار دارند

کمیته حمایت از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی و مدنی کُرد

طی تماسهای مکرری که در خلال 12 روز اعتصاب غذای نا محدود زندانیان سیاسی و مدنی کُرد از طرف رسانه ها و سازمان ها وفعالان حقوق بشر در سرتاسر جهان با کمیته گرفته شده است، برخی ابهامات نسبت به اعتصاب غذای سراسری زندانیان ومدنی کُرد و پاره ای پرسش های در ارتباط با این حرکت بزرگ اعتراضی مطرح شده است. کمیته لازم می داند، جهت پاسخگوی به این پرسشها نکات ذیل را یاد آوری نماید:

1- به دلیل مشکلات عدیده ناشی از دشواری ارتباط زندانیان اعتصاب کننده با خارج از زندان، گستردگی روز افزون اعتصاب زندانیان و محدودیتهای امنیتی، کمیته ضمن دریافت پاره ی اطلاعات موثق و انتشار سریع آن، تاکنون و با وجود در دست داشتن آمار تقریبی اعتصاب کنندگان موفق به دریافت لیست کامل و مستندی از زندانیان مورد نظر نگردیده بود. لذا در این باره و تاکنون صرفا به ارایه اطلاعاتی موردی اکتفا کرده است.

2- کمیته اعلام می دارد که به محض اطمینان از لیست زندانیان اعتصاب کننده در زندانهای سراسر کشور نسبت به انتشار آن خود را متعهد دانسته و تمام تلاشهایش را با این هدف به عمل خواهد آورد. بدین منظور تاکید می نماید که حداکثر تا قبل از روز یکشنبه طی یک اطلاعیه مطبوعاتی نسبت به انتشار لیست اولیه اعتصاب کنندگان اقدام خواهد کرد.

3- در مورد اطلاعیه مطبوعاتی چهارم سپتامبر "برنامه نظارت بر حمایت مدافعان حقوق بشر" و لیست زندانیانی که این اطلاعیه انتشار داده است، لازم می داند اعلام دارد که تا کنون هیچ گزارشی مبنی بر اعتصاب غذای آقایان فرزاد کمانگر، علی حیدریان، هیوا بوتیمار و محمد صدیق کبودوند دریافت نداشته است.

جمعه 15 شهریور 1387 برابر با 5 سپتامبر 2008

خانواده جمعی از زندانیان سیاسی کُرد و
چاک (مرکز حلبچه برای مقابله با انفال و ژنوسید ملت کُرد)،
کمیته حمایت از اعتصاب زندانیان سیاسی و مدنی کورد در جنوب کوردستان،
گروه روزنامه نگاران بدون مرز کردستان،
انجمن قلم کردستان ایران،
شبکه حقوق بشر کُرد،
انجمن فرهنگی واجتماعی زنان آذرمهر،
کانون روزنامه نگاران کُردستان ایران،
سازمان دانشجویان آزاد کردستان (خاک)،
فعالین مستقل زنان و دانشجویی کُرد،
کمپین سراسری دانشجویان در بند کُرد،
کمپین آزادی روناک صفازاده وهانا عبدی وزینب بایزیدی،
کانون دفاع از حقوق بشر و دموکراسی در ایران،
انجمن حمایت از زندانیان شرق کردستان،
جامعه حمایت از حقوق بشر کُرد در اروپا،
جامعه کُردهای ساکن فرانسه،
کمیته مبارزه با سانسور در ایران،
مرکز زنان کرد در آلمان- کلن،
جمعی از فعالین مدنی ایلام و کرمانشاه در خارج از کشور،
جنبش دمکراتیک یارسان





donderdag 4 september 2008



اطلاعیه مطبوعاتی

ایران: مدافعان حقوق بشر کرد به اعتصاب غذا ادامه می دهند

4 سپتامبر 2008

پاریس، ژنو- برنامه نظارت بر حمایت مدافعان حقوق بشر، به عنوان برنامه ای مشترک از "سازمان جهانی مبارزه با شکنجه" (OMCT) و "فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر" (FIDH) مراتب نگرانی شدید خود را درخصوص اعتصاب غذای چندین زندانی کرد، ازجمله چندین مدافع حقوق بشر، که از تاریخ 25 اوت 2008 آغاز شده اعلام می دارد. هدف آنان از این اعتصاب غذا، اعتراض به حبس و شرایطی است که در آن بسر می برند.

زندانیانی که دست به اعتصاب غذا زده اند، کرد هستند و اکثر آنان از مدافعان حقوق بشر محسوب می شوند:

- آقایان عدنان حسن پور و عبدالوحید بوتیمار (مشهور به هیوا)، دو روزنامه نگار کرد و از اعضای فعال جامعه مدنی ایران که در تاریخ 16 ژوئیه 2007 به اعدام محکوم شدند.[1]
- آقای محمد صدیق کبودوند، روزنامه نگار و رییس انجمن دفاع از حقوق بشر کردستان (RMMK) که در اواخر ماه مه 2008 به 10 سال زندان محکوم شده است.[2]
- خانم هانا عبدی، یکی از اعضای سازمان غیردولتی "آذرمهر" و یک عضو فعال در کمپین یک میلیون امضاء که در تاریخ 18 ژوئن 2008 به پنج سال زندان محکوم شده است.[3]
- خانم روناک صفارزاده، به عنوان یکی دیگر از اعضای کمپین یک میلیون امضاء، از 9 اکتبر 2007 در زندان بسر می برد.[4]
- آقای مسعود کردپور، یکی از مؤسسان بنیاد دموکراسی و حقوق بشر کردستان و یکی از فعالان جامعه مدنی که در زمینه حقوق بشر و مسایل زیست محیطی فعالیت می کند، از تاریخ 25 اوت 2008 در زندان بسر می برد.[5]
- آقای یاسر گلی، دانشجوی کرد و فعال حقوق بشر که از 9 اکتبر 2007 در زندان بسر می برد و مادر او، خانم فاطمه گفتاری، یکی از اعضای سازمان غیردولتی "آذرمهر" که اولین بار در تاریخ 14 ژانویه 2008 دستگیر شد. 40 روز پس از دستگیری خانم گفتاری، وثیقه ای معادل با 15 میلیون تومان برای آزادی او مقرر گردید. او سپس متهم و شش ماه بعد به 8 ماه زندان محکوم شد. این محکومیت سپس توسط دادگاه تجدیدنظر کردستان به سه ماه تقلیل یافت. او از تاریخ 22 اوت 2008 حبس خود را آغاز کرده است.[6]
- خانم زینب بایزیدی، یکی از اعضای کمپین یک میلیون امضاء در تاریخ 7 ژوئیه 2008 دستگیر و روز 10 اوت 2008 به چهار سال زندان محکوم گردید.[7]
- آقایان فرزاد کمانگر و علی حیدریان که هر دو پس از اتهام به همکاری با حزب کارگر کردستان (PKK) به اعدام محکوم شدند.[8]

این افراد که در زندان های متفاوت محبوس هستند نسبت به شرایط نامناسب حبس خود اعتراض دارند و از جمله عدم امکان ملاقات با وکیل مدافع و خانواده و دور نگاه داشته شدن از دیگر زندانیان. اینان همچنین اعتراض خود را نسبت به محاکمه های غیرقانونی شان اعلام می دارند.

برنامه نظارت مراتب نگرانی عمیق خود را نسبت به ادامه اعتصاب غذا توسط این مدافعان حقوق بشر که نشان دهنده شرایط نامناسب آنان در زندان است اعلام می دارد و از دولتمردان جمهوری اسلامی می خواهد که شرایط حبس این زندانیان را مطابق با عهدنامه های بین المللی ضمانت کنند.

به علاوه، برنامه نظارت از مقامات جمهوری اسلامی می خواهد که سلامت روحی و جسمانی تمامی این مدافعان حقوق بشر را که نام شان پیشتر ذکر گردید ضمانت کنند و آنان را هرچه سریعتر و بدون وضع هیچ گونه پیش شرطی آزاد سازند. کاملاً مشخص است که حبس آنان خودسرانه بوده و صرفاً به دلیل فعالیت های آنان در زمینه حقوق بشر بوده است. برنامه نظارت همچنین از دولتمردان جمهوری اسلامی می خواهد که امکان دسترسی بدون قید و شرط به وکیل، ملاقات با خانواده و بهره جستن از درمان پزشکی مورد نیاز را برای این مدافعان فراهم نمایند.

برنامه نظارت همچنین از دولتمردان جمهوری اسلامی می خواهد که به هرگونه اقدام تهدیدآمیز و آزاردهنده در قبال تمامی مدافعان حقوق بشر در ایران پایان دهند و براساس مواد اعلامیه مدافعان حقوق بشر، تصویب شده توسط مجمع عمومی سازمان ملل در 9 دسامبر 1998، عمل کنند. به ویژه ماده اول آن که می گوید: "هر شخصی به صورت فردی یا گروهی این حق را دارد که در سطوح ملی و یا بین المللی اقدام به حمایت از حقوق بشر کند و آزادی های اصلی را تحقق بخشد" و همچنین ماده 6 قسمت دوم که می گوید: "هر شخصی این حق را دارد (...) تا به شکلی آزادانه به افشا، اشاعه یا نشر نظرات دیگران و اطلاعات مربوط به حقوق بشر و آزادی های اصلی اقدام کند". و همچنین ماده 12.2 که می گوید: "دولت باید کلیه تدابیر لازم را انجام دهد تا حمایت فردی و گروهی همه کس نسبت به خشونت، تهدید، اقدامات تلافی جویانه، فشار، تبعیض های منفی شخصی و یا قانونی و هرگونه اقدام مستبدانه دیگری، توسط مراجع ذیصلاح تضمین گردد".

برنامه نظارت مصرانه بر روی این حقیقت تأکید می کند که ایران با ارائه نامزدی خود در انتخابات شورای حقوق بشر سال 2006 متعهد شده "بالاترین سطح استانداردها را در ارتقاء و حمایت از مقوله حقوق بشر رعایت و حفظ کند". قابل ذکر است که ایران مصرانه روی این نکته تأکید نمود که "تلاش هایی را به طور مستمر در زمینه حفظ شئونات انسانی و ارتقاء و حمایت از مقوله حقوق بشر و آزادی های اصلی انجام خواهد داد". برنامه نظارت به منظور اطمینان بخشیدن به واقعیت ادامه این تلاش ها، از جمهوری اسلامی ایران می خواهد تا براساس عهدنامه های بین المللی حقوق بشر عمل کند.

پاریس – ژنو، 4 سپتامبر 2008
[1] به گزارش سالانه برنامه نظارت در سال 2007 مراجعه کنید.
[2] به گزارش سال 2007 و درخواست فوری برنامه نظارت به شماره IRN 003/0707/OBS 072.1 مراجعه کنید.
[3] به گزارش سال 2007 و درخواست فوری برنامه نظارت به شماره IRN 013/1107/154.1 مراجعه کنید.
[4] به گزارش سالانه برنامه نظارت در سال 2007 مراجعه کنید.
[5] به درخواست فوری برنامه نظارت به شماره IRN 009/0808/OBS 138 مراجعه کنید.
[6] آقای یاسر گلی درحال حاضر از بیماری قلبی رنج می برد و چندین بار به منظور درمان به بیمارستان منتقل شده است. او پس از تحمل 3 ماه زندان، در تاریخ 16 ژانویه 2008 به زندان مرکزی سنندج منتقل گردید. او تا آن تاریخ امکان ملاقات با خانواده و بستگان خود را نداشت. اعضای خانواده وی همواره در تلاش بوده اند تا شرایط و مشکلات او را بر همگان مشخص کنند. پدر او، آقای صالح گلی، در تاریخ 31 اکتبر 2007 در ارتباط با پرونده پسرش دستگیر شد. وثیقه آزادی او 10 میلیون تومان مقرر گردید، ولی او متعاقباً آزاد شد.
[7] با توجه به قوانین ایران، یک متهم باید در مدت 20 روز تقاضای تجدیدنظر کند و طی این 20 روز هیچ محاکمه ای انجام نخواهد شد. خانم بایزیدی نسبت به محکومیت خود معترض شد و تقاضای تجدیدنظر کرد، ولی محکومیت دوم او تنها 11 روز پس از صدور محکومیت اول صادر گردید. وکیل او به نمایندگی از او به دادگاه تجدیدنظر رفت، ولی به او اعلام شد که خانم بایزیدی شخصاً حضور یافته و تصمیمات لازم در این رابطه گرفته شده است.
[8] به اطلاعیه مطبوعاتی مشترک فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر (FIDH) و جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران (LDDHI) به تاریخ 4 مارس 2008 مراجعه کنید.

بازداشت دو فعال کرد

خبرگزاری دیده بان حقوق بشر کردستان

اقدام به بازداشت دو فعال کرد

نیروهای امنیتی در مهاباد،روز گذشته جهت بازداشت دو فعال مدنی به نامهای "فاروق سامانی" و "ادریس خلیقی" به منزل نامبردگان مراجعه کرده اما به دلیل عدم حضور این دو فعال کرد نتوانستند آنها را بازداشت کنند.نیروهای امنیتی عنوان کرده اند که این دو از سازماندهنگان و شرکت کنندگان دو تجمع اعتراضی اخیر در مهاباد بوده اند.این دو تجمع طی هفته های گذشته و در اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران و نیز صدور احکام اعدام برای فعالان کرد برپا شده بود.درهمین حال فاروق سامانی و ادریس خلیقی به دوستان خود گفته اند که از چندین روز قبل از سوی لباس شخصیها تحت تعقیب هستند و افرادی ناشناس هم از راه تلفن برای آنها پیامهای تهدیدآمیز ارسال کرده اند.فاروق سامانی،طراح و کارگردان فیلمهای انیمیشنی بوده و ادریس خلیقی،وبلاگ نویس و شاعرو مترجم می باشد.این دو پیشتر بارها احضار،بازداشت و زندانی شده بودند.
پنج شنبه 14 شهریور

woensdag 3 september 2008

چرا سینه چاکان مبارزه مدنی دم فروبسته اند؟

کمیته حمایت از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی و مدنی کُرد
یادداشت زندانیان اعتصاب کننده(1)
از این پس کمیته نامه ها،یادداشت و مقالات زندانیان اعتصاب کننده را که به طرق گوناگون دریافت میدارد از طریق پایگاه اطلاع رسانی خود انتشار و به رویت عموم خواهد رسانید.انتشار این مطالب فقط با ذکر اسم مستعاری که نویسنده ی زندانی اختیار کردهاست مجاز میباشد.


چرا سینه چاکان مبارزه مدنی دم فروبسته اند؟

ده روز از اعتصاب عمومی ما زندانیان سیاسی کرد در زندان های جمهوری اسلامی می گذرد. در طول این ده روز بیشتر زندانیان سیاسی کرد در تهران،سنندج،ارومیه،مهاباد و سقز به این اعتصاب پیوسته اند و بیش از صد نفر در این اعتصاب غذا شرکت جسته اند.این اعتصاب نمود کامل یک مبارزه مدنی مسالمت آمیز و آشتی جویانه است که مبارزان در راه احقاق حقشان برگزیده اند،نمود کامل فداکاری و از جان گذشتگی انسان های فداکاری است که در راه آرمان هایشان ، آزار جسم را از یاد برده اند،همان فداکارانی که تا دیروز سبعانه ترین و وحشیانه ترین شکنجه ها را متحمل شده اند و امروز نیز سختی و آزار اعتصاب را بر خود هموار کرده اند.
در طول این ده روز از سوی برخی احزاب ونهادهای کردستانی حمایت هایی از این اعتصاب غذا به عمل آمد ،برخی احزاب به صدور بیانیه ای اکتفا کردند و برخی دیگر از سازمان ها و نهادها فعالانه تر به حمایت پرداختند . اما در این میان اکثریت سازمان ها و گروه های ایرانی اعم از پوزیسیون و اپوزیسیون اقدامی در راستای حمایت از این اعتصاب انجام نداند.گروههای اصلاح طلب ،دفتر تحکیم وحدت، نیروهای معروف به ملی –مذهبی ،روشنفکران و فعالان سیاسی و بیشتر فعالان حقوق بشری واکنشی هرچند جزئی در رابطه با این اعتصاب غدا انجام نداده اند و در این میان بیشتر گروه های اپوزیسیون نیز ساکت مانده اند.
امروز که " کردستان سنگر جامعه مدنی شده است" چرا سینه چاکان مبارزه مدنی دم فروبسته اند؟ این سینه چاکان که به شدت به نقد و نفی حرکت های غیر مدنی می پردازند، چرا امروز در مقابل مدنی ترین رفتارزندانیان سیاسی کرد دم فرو بسته اند؟ مگر آنان خود را مدافع مبازره مدنی نمی دانند و از این شیوه مبارزه جانبداری نمی کنند؟ در سنندج تا به حال دو تجمع آرام و مدنی در حمایت از این زندانیان صورت گرفته ،در مهاباد نیز تجمعی آرام صورت گرفته است ،ولی تاکنون سینه چاکان مبارزه مدنی کلمه ای در حمایت از-حتی رد- این اعتصاب بر زبان نیاورده اند. مگر همین سینه چاکان نیستند که در صورت زندانی شدن خودی ها به بسیج تمامی نیروها و امکاناتشان می پردازند ؟
امروزکه "کردستان سنگر جامعه مدنی شده است" چرا منادیان دموکراسی و حقوق بشر ساکت مانده اند؟ به راستی آنان نه از سر ترس ،بلکه به دلایلی کاملا مشخص سکوت کرده اند،آنان وقتی سخن از کرد در میان باشد ،حال به هر دلیل و علتی باشد، به پیمان نانوشته خود با حاکمیت پای بند هستند و در یک "همبستری ایدئولوژیک" با حاکمان تمامی تلاش و هم خود را به کار می گیرند تا هر چه اسم کرد و حقوق کرد را بر پیشانی داشته باشد به حاشیه برانند.
آنان در هر حال از طرح نام کرد و کردستان واهمه دارند و ملت کرد به هر نحوی از انحا بخواهد به استیفای حقوق خود بپردازد آنان مخالف هستند ،حال مبارزه مدنی باشد و غیر مدنی .و این گونه است که این سینه چاکان دم فرو بسته اند.